زمان _آنچه میگذرد و جهان را به سه بخش «گذشته، حال و آینده» تقسیم میکند_، مسائل و راه حل های جاری را به سرزمین «گذشته» میفرستد. سرعت تحولات جهان به اندازهای بالاست که برخی از امور مسلّم زندگی امروز، جایی در دنیای فردا نخواهند داشت. این واقعیت، چنان قدرت خویش را نشان داده که بعضی از محققین آیندهنگر، به تحلیلِ روندهای «عدم قطعیت» روی آوردهاند! دنیایی که در آن زندگی میکنیم، تندترین دور خود را تجربه می کند و « آینده» از همیشه نزدیک تر است. برای عقب نماندن از این معرکه، باید حرکت کرد!
نوآوری، آیندهساز است
از آنجا که مسائل، عوامل مسئله ساز، راه حل ها و نتایج آنها تازه به تازه در معرض تغییر و تحول اند، موتورهایی میتوانند بار پیشرفت را بکشند که قابلیت هماهنگی با سرعت این تحولات را داشته باشند و ظرفیت لازم برای مواجهه منعطف با خلقِ مسائل و عوامل و راه حل های متحول شده را خلق کنند.
اینجا یک راهبردِ “روش محور” می تواند راهگشا باشد؛ “نوآوری” به معنای خلقِ ظرفیتِ به میدان آوردن حرفی دیگر (راهحلهایی جز آنچه اکنون استفاده میشوند) برای حل مسائل جدید و قدیم، همان راهبرد روشی است!
توسعه نوآوری جهتدار، جامعهپردازی نیاز دارد
“نوآوری” یک مفهومِ تکمتغیر نیست که برای توسعهاش فقط یک جنسِ عملیات، کافی باشد. چه اینکه هم به استعدادهای انسانی ربط دارد، هم وابسته به زیرساختهاست، هم به ترویج و آموزش نیاز دارد، هم سرمایه می خواهد و خلاصه پای چندین و چند متغیر دیگر هم در میان است. از همین رو یک “سیستم” (اجزاء متنوعی که ورودیها و خروجیهایشان به هم مرتبط است) قابلیت “توسعه نوآوری” دارد. پویاترین نسخهی چنین سیستمهایی در “جوامع نوپدید نوآوری” بروز پیدا میکند و این یعنی توسعه نوآوری با “جامعهپردازی” ممکن است.
نوآوری جهتدار، معنادار است
بعضی چیزها هستند که “تمایل” و “جهت گیری” به سمت آنها، ارزشش را دارد؛ هزینه فایدهاش میخواند، فرصتهای بیشتری خلق میکند، دایرهی کارآمدیاش بیشتر است و در یک کلام، بهینگی ایجاد می کند.
نوآوری های معطوف به بوم (متناسب با شرایط و یا نیازهای بوم) و نوآوری های همسو با پایگاه ارزش، دستههای اصلی برای این جهتگیری اند.
چنین زاویه دیدی، نیاز به طراحیها و عملیاتهای جدید و درونزا را به اوج میرساند.